خانه‌ی ادبیات پیشروی ایران

در جمعیتی که – علی باباچاهی

منتشر شده در شماره 5 فصلنامه خوانش - آذر 1385

0

به جای آن‌که پرت کند از پشت بام

خودش را

با احتیاط از پله‌ها پایین آمد

قدری درنگ کرد

بعد

در و دیوار و سقف اتاق‌اش را

به شکل عجیبی رنگ کرد

از شر شر باران تکمیل بود

از چک چکِ بی‌بارانی

حباب‌های آب را با نُک سوزن

 سوراخ می‌کرد:

و ته دریا را با میخ‌هایی که قدری عصبی بودند

به اینجا که رسیدیم

رسیدم من

به این‌که چقدر یار غار خودم نبوده‌ام

 و  نمی‌دانسته‌ام

و پیش از آن‌که خودم را به دیوار اتاق سنجاق کنم:

با آب دهن گربه برق انداختم چشمانم را

زل زده بود

درست به من زل زده بود:

چقدر یار غار خودم نبوده‌ام   و نمی‌دانسته‌ام

از تنهایی که به تنهایی نمی‌رسیم

و به غاری که ته ندارد

با احتیاط پایین آمده‌ام از پله‌ها

و در جمعیتی که روی زخم‌های فرضی تو نمک هم نمی‌پاشد

رسیده‌ام به ته غاری و به تنهایی

و به نمی‌دانسته ام!

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.