بهناز صالحی

بارقه های امیدی از راه رسیده که با بیم همراه است.
ادامه مطلب ...

در این بی قاعدگی لحضات و من هایی که سر جایشان نیستند، گاهی باید دنیا را از پشت پرده تار اشک دید، وقتی که درد بر ما مستولی می شود چاره ای نیست جز تحمل، تحمل آستانه‌ی درد را کاهش می دهد وقتی کاری از دستت بر نمی آید و حرفی برای گفتن نداری چاره…
ادامه مطلب ...

ما آدم هایی هستیم مشمول زمان! دوست داشتن مان، عشق مان، زندگی مان و تفکرمان مشمول زمان است زمان اندیش شاید واژه خوبی باشد.
ادامه مطلب ...

انگار گاهی اوقات اوضاع به گونه‌ای است و موقعیت‌ها جوری پازلت را می‌چینند که ناخودآگاه نوشته‌ات می‌شود غم‌نامه.
ادامه مطلب ...

به واسطه مناسبات جامعه جهانی و روابط پیچیده اجتماعی، اقتصاد و سیاست، همه‌ی فشارهای دست‌جمعی عصر مدرن که چون شلاقی بر سرمان فرود می‌آیند.
ادامه مطلب ...

تمام این مدت به سکوت گذشت و ادبیات همیشه برای‌مان نجات‌بخش بوده است.
ادامه مطلب ...

همه‌چیز برای ما با از دست‌دادگی آغاز شد؛ شروع یک غیاب ممتد.
ادامه مطلب ...

هرچه بیش‌تر پیش می‌رویم، بیش‌تر نگران روزی هستیم که می‌آید چیزی شبیه به گذار از آن‌چه پشت سر گذاشته‌ایم و تبدیل می‌شویم به آن‌چه که برای‌مان رقم خورده نه آن‌چه که می‌خواستیم.
ادامه مطلب ...

تند و تند، اين روزها اين‌گونه آغاز مي‌شوند. انگار كه در سرعتِ سرعت مستحيل شده‌ باشيم. انگار كه در سرعتِ سرعت مسخ شده باشيم. ديوانه‌وار با سرعتي برابر با سرعت نور مي‌خواهيم به جلو پيش‌روي كنيم. ديوانه‌وار و ديوانه‌وار مي‌نويسيم. زيرا كه بايد…
ادامه مطلب ...

در این شماره  با مطالبی درباره مرحوم سعید موحدی صاحب کتاب "شوقات" و محقق ادبیات عامه، به قلم رضا زنگی آبادی و تحت عنوان "سعید موحدی، روایتی ناتمام" آغاز شده است.
ادامه مطلب ...